سلام بر تو ای حسین ای فرزند رسول خدا

ای فرزند امیر مومنان و فاطمه سرور بانوان

سلام خدا برای همیشه تا هستیم و تا شب و روز باقی است

جمعه سوم محرم الحرام سال61 هجری قمری

1-“عمربن سعد"یک روزپس از ورود امام (ع)* به سرزمین کربلا یعنی روزسوم محرم باچهار هزار سپاهی

ازاهل کوفه وارد کربلا شد

2-امام حسین(ع) قسمتی از زمین کربلا که قبر مطهرش درآن واقع میشد را از اهالی نینواوغاضریه به شصت

هزار درهم خریداری کردو با آنهاشرط کردکه مردم را برای زیارت راهنمایی نموده و زوار او را تا سه روز

میهمان کنند

3-در این روز"عمربن سعد” مردی بنام"کثیربن عبدالله"که مرد گستاخی بود-را نزد امام فرستادتاپیغام او را به

حضرت برساند.کثیربن عبدالله به عمربن سعد گفت: اگر بخواهید حسین را در همین ملاقات به قتل میرسانم عمر

نپذیرفت وگفت:فعلا چنین قصدی نداریم.

هنگامی که وی نزد خیام رسید"ابوثمامه صیداوی"نزد امام حسین(ع)بود.همین که او را دیدرو به امام عرض

کرد:این شخص که می آیدبدترین مردم روی زمین است.پس سراسیمه جلو آمد وکفت شمشیرت را بگذار و نزد

امام برو او قبول نکرد.

ابوثمامه گفت:پس دست من روی شمشیرت باشد تا پیامت را ابلاغ کنی بازم قبول نکرد

ابوثمامه کفت:به من بگو تا پیامت را به امام ابلاغ کنم تو مرد زشتکاری هستی و من نمیگذارم برامام وارد شوی

او قبول نکرد

سر انجام عمرسعد بافرستادن پیکی دیگر از امام پرسید:برای چه به اینجا آمده ای؟حضرت در جواب

فرمود:"مردم کوفه مرادعوت کرده اند وپیمان بسته اند.بسوی کوفه میروم واگر خوش ندارید باز میگردم….”


♣منبع:تاریخ طبری جلد5-ارشادشیخ مفید جلد2♣

 

 

 

 

 

 

 

 


موضوعات: محرم  لینک ثابت
نظر از: مریم [عضو] 

سلام خدا مطلب خوبی بود دوست عزیز
بروزم ومنتظر حضورتون

1393/08/07 @ 11:36
نظر از: باران [عضو] 

سلام دوست گرامی
ممنون از مطلب مفیدتان. از آشنایی با شما خرسندم. نمی دانم چند وقته که به این سامانه وارد شده اید. در هر صورت حضورتان را گرامی می داریم.
منتظر حضور سبزتان در وبلاگم هستم.

1393/08/07 @ 08:22


فرم در حال بارگذاری ...